load ing...

action blog

load ing...

action blog

this weblog powered by manoochehr.jamali

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۸/۱۷
    god
محبوب ترین مطالب
  • ۹۳/۰۸/۱۷
    god
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۱/۱۰/۲۱
    M&F
آخرین نظرات
  • ۸ مهر ۹۳، ۱۴:۴۷ - Afshin 72
    :((
  • ۹ فروردين ۹۳، ۰۸:۱۵ - ✘ y мσяÐέ
    :|
نویسندگان

۴۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

۳۱
مرداد

 داد معشوقه به عـــــــــــــاشق پیغام

که کند مـــــــــــــادر تو با من جنگ

هر کجا بیندم از دور کـــــــــــــــــند

چهره پر چین و جبین پــــــر آژنگ

با نگاه غضب آلــــــــــــــــــــود زند

بر دل نازک من تیر خــــــــــــدنگ

از در خانه مرا طـــــــــــــــــرد کند

همچو سنگ از دهن قـــــــــلماسنگ

مادر سنگ دلت تا زنــــــــــــده ست

شهد در کام من وتست شـــــــــرنگ

نشوم یک دل و یک رنگ تــــــو را

تا نسازی دل او از خــــــــون رنگ

گر تو خواهی به وصالم بــــــــرسی

باید این ساعت بی خـــوف و درنگ

روی و سینه ی تنــــــــــــگش بدری

دل برون آری از آن سینـه ی تــنگ

گـــــــــرم وخونین به منش باز آری

تا بـــــــرد زآینه ی قلبــــــــــم زنگ

عــــــــاشق بی خـــــــــــرد ناهنجار

نه بل آن فاسق بی عصمت و نــنگ

حــــــــرمت مادری از یـــــــاد ببرد

خیره از بـــــــــــاده و دیوانه زبنگ

رفت و مـــــــــادر را افکند به خاک

سینه بـــــــدرید و دل آورد به چنگ

قصد سر منزل معشوق نــــــــــــمود

دل مـــــــــادر به کفش چون نارنگ

از قضا خورد دم در به زمــــــــــین

و انـــــــــدکی سوده شد او را آرنگ

وآن دل گرم جـــــــــان داشت هنوز

اوفتاد از کف آن بی فــــــــــــرهنگ

از زمین باز چو برخـــــــاست نمود

پی بــــــــــــــــــــــرداشتن آن آهنگ

دید کز آن دل آغشته به خـــــــــــون

آید آهسته بـــــــــــــــرون این آهنگ

آه دست پسرم یافت خــــــــــــــراش

آه پای پسرم خــــــــــــورد به سنگ

 

۳۱
مرداد

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که برخی از آن‌ها به باقی سرند

کمی از پزشکان از آن دسته اند
که بر کسب قدرت کمر بسته اند

چو عضوی به درد آورد روزگار
در آرند از روزگارش دمار

پس از حال و احوال با دردمند
رقم های بالا طلب می کنند

مریضی اگر سرفه بنمود سخت
به تجویز ایشان ضروری‌ست تخت

بخوابد شبی توی دارالشفا
دو میلیون بسُلفد برای دوا

به سر کیسه کردن شدند اوستاد
بدا آن‌که کارش به ایشان فتاد

اگر مشکلی بود حل می کنند
به هر نحو باشد عمل می کنند

وگر مشکلی حل شود با دوا
عمل می کنندش در آن راستا

به قدری بیاید به اعضا فشار
که عضو دگر را نماند قرار

شود مستمند او به انواع وام
به پایان رسید این سخن، والسلام

لذا، ای مدیرعامل بانک ما!
سر کیسة وام را شل نما

اگر شل نکردی سرش را کمی
نشاید که نامت نهند آدمی

۳۱
مرداد

۳۱
مرداد

 

۳۰
مرداد
برای ورود به بازی به صورت تمام صفحه بر روی دانلود کلیک کنید!

دانلود

با تشکر.منوچهر جمالی

۳۰
مرداد

۳۰
مرداد

خداحافظ ای ماه غفران و رحمت / خداحافظ ای ماه عشق و عبادت

خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها / خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی

خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه / خداحافظ ای بهترین ماه الله

خداحافظ ای...

۲۸
مرداد
وقتی تو نیستی ؛ رنـگ دریا را دوســـت ندارم،
شـــــب به پایــان می رسـد ، شب را نیز دوسـت ندارم؛‌
از لا بـــه لای مریـم های خفـته با فانوســی کم سـو
راهـــی بــه سـویت می جــــــــــویم و تو نیسـتی،
نیسـتی تا ببینـی که چقدر امشــب آسمان زیباتر است
امـا ایـن آسمـان را نـیز دوســت نـدارم.
سالهاسـت که از قاصدک خـوش خـبرم بی خبرم .
شاید ایــن بــار او مـرا دوســــــت نداشـت ،
شـاید این بار ، باری فـزون تـر در پیـــــــش داشت
و ای کـــاش در لحظــــه ی سنـــــــــــــگین وداع
چشمــهایــــــش را به زمیـن مــی دوخـت
تــا نمــــی توانستم از نگاهـــــش تندیسـی سازم
از جــنــس پــروانــــه های دشــت خاطــــره.
عـقـــربه های زمـان به کندی می گذرنـد ،
شـاید می خواهـــند فرصـــتم را دوچنـدان کنند،
اما حتی یاسـمن ها نیــز این را می دانند
که کــاری از دسـت من ساخـته نیســـت
وتنــها در کنج خلــــــوت این اتاق ،من ماندم
و تـجســم یک رؤیا‌ من ماندم و اشـک های التماس ،
مــن ماندم و دست هایی به سوی آسمان بی کران هستی .
صــدایـــش می کنم و صدایی نمی شــنوم ،
کــلامش را می خوانــم و خوانــده نمی شوم،‌
به خاک مـی افتم و اعتنـایی نمی بینم ،
اما این بار قسمـت می دهم به پاکی و قداست فرشتگانت،
‌اگر گـاهی آنی نبــودم که مـی خواستی
دریایی از ندامــــــــت و حسرتــــــــم را بپذیر.

۲۸
مرداد
زندگی آغاز یک پایان است

هر پایانی در آغازش نهفته است و هر آغازی نوید پایان است . . .

آنچه آغاز شدنی است پایان یافتنی است و آنچه پایان نمی یابد هرگز آغاز نمی گردد . . .

دوستی آغاز عشق است و عشق پایان دوستی، آتشی که بیشتر شعله میکشد زودتر خاموش میگردد

و محبتی که زود غلیان میکند، سریعتر سرد میگردد.

آگاه باشید که : نه تو می مانی و نه من و نه هیچیک از مردم این آبادی . . .

۲۸
مرداد

Image Detail

 

دفترم را باز می کنم  

      اولین صفحه حکایت از رفتنت است

به صفحات دیگر نگاه میکنم   

 تمام صفحات دفتر از نبودنت 

 از غم دوریت 

 از چشم انتظاریم 

  و از امید بازگشتنت پر کرده ام  

 

تنها یک برگ سفید باقی مانده

برگی را که برای آمدنت خالی گذاشتم ام

 

آره امسالم مثل هر سال چشم انتظارم