شهرمن
چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۱، ۰۷:۴۱ ب.ظ

شهر من گم شده است!
آری شهر من گم شده است!
شهر من در زیر پوستین زمخت و ضخیمی مستور مانده است.
و عجبا که کنون هوای سردی چون گرد و غباری بر سطح رابطه ها پاشیده مانده است!
کجاست آن رفتگر تا بروبد خاک روی رابطه ها را؟کجاست آن جارو به دست شب های تاریک و سرد!
شهر من،تمدن شکل گرفته در یک ثانیه قبل از حسرت بوسیدن رخ معشوقی است!
کوچه کوچه شهر من!کاهگلی خانه های شهر من!بی شیشه پنجره های شهر من ،اما آرام!
در شهر من نه نگاهی به نگاهی نگران است!که نگاهی به نگاهی نگران است!
شهر من گم نبود!
شهر مرا گم کرده اند!
آنانی که بر خشت خشت دیوار این شهر مهر بطلان زده اند!
- ۹۱/۰۴/۱۴
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.