اینجا آبادان ساعت 5 عصر
بازگشت جاسم پس از 6 ساعت قواصی بدون اکسیژن !
امروز هم بدترین صیدش بوده ! یه کوسه کوچولو گرفته !!!
چهره شرمندش هم گویای این موضوعه !
اینجا آبادان ساعت 5 عصر
بازگشت جاسم پس از 6 ساعت قواصی بدون اکسیژن !
امروز هم بدترین صیدش بوده ! یه کوسه کوچولو گرفته !!!
چهره شرمندش هم گویای این موضوعه !
خدایا..
ماه مهمونیت داره تموم میشه!!
فقط خواستم بدونم؛
فرو دادن اینهمه بغض ، روزه رو باطل نمیکنه؟!!
بزارین تا اونایی که داد از عدالت میزنن بگن این عدالته!!!
اگر عاشق نبودم چهره ام زیبا نمی شد
هزاران قطرۀ اشکم به رنگ روشن دریانمی شد
نمی شد از درونم با خبر غیر از تو و او
اگر چشمم نمی گفت عاشقم؛ رسوا نمی شد
اگر یک بار از عشقت برایم گفته بودی
دل شوریده ام آواره ی صحرا نمی شد
لبت را تا سحردر خواب دیدم برلب خود
دعاکردم؛ چه می شد این شبم فردا نمی شد
تمام جان و هستی بسته ی این نام نیکوست
وگرنه عاشقی واله چو من پیدا نمی شد
نمی شد گل به روی کوه های خشک پیدا
"گل حسرت بهار" دروصل او شیدا نمی شد
کدامین عاشقی از بوسه ای رنجیده درخواب
اگریک بوسه می دادی، جهان غوغا نمی شد
اگر که عاشقی در چشم توپوچ است و بی رنگ
جهان با دست او با نام عشق بر پا نمی شد
عشق پاسخی نداد
خیانت بار دیگر حرفش را تکرار کرد
ولی باز هم از عشق پاسخی نشنید
خیانت با عصبانیت گفت:چرا جوابی نمی دهی؟
سپس با لحنی تمسخر آمیز گفت:انقدر بار شکست برایت
سنگین بوده است که حتی توان پاسخ هم نداری؟
عشق به آرامی پاسخ داد:تو پیروز نشده ای
خیانت گفت:مگر به جز آن است که هر که تو آن را عاشق کرده ای
من به خیانت وا داشته ام ؟
عشق گفت:آنان که عاشق خطابشان می کنی بویی از من نبرده اند
...........چرا که عاشقان هرگز مغلوب عشق نمی شوند
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست بد است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من میچرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به آن حد گندم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم.
ای مسیحای زندگی عشق و زیبایی :
بهترینم تلاش برای ترسیم سیمای تو به آن می ماند که بخواهم رنگین کمان را در
قفسی به بند بکشم و یا ابرهای آسمان را در مشت خویش جمع کنم تو همچون شن
های ساحل دریا از میان انگشت های فهم من می لغزی و مانند شبنمی بازیگوش با
بالا آمدن آفتاب کنجکاوی من محو می شوی .
تو اهل اینجا نیستی اهل هیچ جا نیستی تو فارغ از مکانی فراتر از زمان وطن تو کلمه
است در کلمه زاده شدی در کلمه زیستی ودر کلمه مردی اگر چه در قاموس تو مرگ
معنایی ندارد آری کسی که در کلمه بمیرد هرگز نمی میرد ققنوسی است که در
خاکستر خویش بال و پر می زند و تولدی دوباره می یابد .
کسی که در کلمه فانی شود جاودانه می ماند زیرا کلمه همان عشق است و عشق
خداست خدا هرگز نمی میرد پس کلمه همواره می ماند و همیشه عاشقانه میماند.
ای عاشقان :
وقتی عشق می ورزید نگویید خدا در دل من است بگویید من در دل خدا هستم .
غم مخورید ای عزیزان ناتوانم زیرا قادری متعال در پس و آن سوی این جهان مادی
هست قادری که همه عدل است و رحمت است و شفقت است و عشق .
خداوند در دل هر یک از ما رسولی قرار داده است تا ما را به یک راه روشن هدایت کند
با وجود این بسیاری هنوز در بیرون از خود بدنبال زندگی می گردند
غافل از آنکه زندگی در درون آنهاست .
محبوبم :
اشکهایت را پاک کن ...
زیرا عشقی که چشمان ما را گشوده و ما را خادم خویش ساخته موهبت صبوری و
شکیبایی را نیز به ما ارزانی میدارد اشکهایت را پاک کن آرام بگیر
زیر پا با عشق میثاق بسته ایم و برای آن عشق است که رنج نداری ، تلخی بینوایی و
درد جدایی را تاب می آوریم .
اشکهایت را پاک کن...
عشق تنها آزادی در دنیاست
زیرا چنان روح را تعالی می بخشد که
قوانین بشری و پدیده های طبیعی نیز آن را تغییر نمی دهند.
هنگامی که عشق به شما اشارتی کرد از پی اش بروید هرچند راهش سخت و ناهموار
باشد . هنگامی که با بالهایش شما را در بر می گیرد تسلیمش شوید گرچه ممکن
است تیغ نهفته در میان پرهایش مجروحت کند وقتی با تو سخن می گوید باورش کن
اگر چه ممکن است صدایش رویاهایت را پر کند همان گونه که باد شمال باغ را بی
بر
می کند زیرا عشق همان طور که تاج بر سرتان می گذارد به صلیبتان می کشد .
همانگونه که شما را می پروراند شاخ و برگتان را هرس می کند .
همانگونه که از قامتتان بالا می رود و نازک ترین شاخه هایتان را که در آفتاب می
لرزند نوازش می کند ، به زمین فرو می رود و ریشه هایتان را که به خاک چسبیده می
لرزاند .
آن ها به شادکامی می خندند
و این بدان خاطر است که از خاطرات تلخ
در زرفای وجود خود رنج می برند
آت ها به هر چیز زیبا در زندگی
بدگمان و شکاکند
به ایشان گوش مده
عشق نیاز یک زندگی شاد است
پس خطر را قبول کن
با تمام قلب عاشق باش
با تمام ذهن عاشق باش
ارزش عشق بیش از این هاست
درباره ماه رمضان
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.
میگویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است.